گیسوسادات جانگیسوسادات جان، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره
گندم سادات جانگندم سادات جان، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

♥فرشته کوچولوهای مامان♥

یه شب بارونی

بیرون داره بارون می آد شام خورده می شه و ظرفها چپه می شه تو ظرفشویی معمولاً خیلی خسته ام و شستن ظرفها حواله می شه به صبح روز بعد بعد از خوابیدن گیسو آرامشی خونه رو می گیره که باعث می شه پدر خانواده روی مبل لم بده و به خواب خوشی فرو بره  من می مونم و خونه ای غرق در سکوت یه کم آشپزخونه رو مرتب می کنم و می شینم پای نت تا یه سری مطالب عقب افتاده ام رو سرچ کنم چیک چیک چیک صدایی از سمت دستشویی همه حواسم رو پرت می کنه می رم یه سرک بکشم ومسواکی هم بزنم  تو آینه مثلاً دارم خودمو می بینم و بیشتر لکه های آب روی آینه بهم دهن کجی می کنن دستمال می آرم و پاکشون می کنم به دستشویی هم یه صفایی می دم برمی گردم کا...
30 آبان 1392

سادات کوچولو عیدت مبارک

تلفن مدام زنگ می زنه "ببوس سادات کوچولومون رو " و هر بار بوسه ای عاشقانه تر از قبلی بر صورت چون ماه تو می زنم  عیدت مبارک سادات کوچولوی من      دوستان عیدتون مبارک ...
2 آبان 1392
1